معرفی کتاب خرمگس:
کتاب خرمگس، اثر «اتل لیلیان وینیچ» نویسندۀ مشهور ایرلندی است که به وسیلۀ آرزو خلجی مقیم به زبان فارسی ترجمه شده و در 352 صفحه از انتشارات نیک فرجام منتشر شده است.
***
خلاصه رمان خرمگس:
کتاب خرمگس، رمانی بسیار جذاب و تاثرگذار است که در عین حال که به توصیف و تشریح احساسات و روابط افراد با یکدیگر می پردازد، بر مسائل سیاسی و اجتماعی دهه های 30 و 40 قرن نوزدهم در کشور ایتالیا تمرکز دارد.
داستان کتاب خرمگس در ایتالیای تحت نفوذ اتریش در دههٔ ۱۸۴۰ میلادی اتفاق می افتد که دوره ای پر از هرج و مرج و آشوب و شورش و خیزش بود. پس از شکس ناپلئون، سراسر ایتالیا به هشت کشور جداگانه تقسیم شده و در اشغال ارتش اتریش بود و در نواحی مختلف ایتالیا مردم به قیامهای مسلحانه دست می زدند تا از شر دشمنان خلاص شوند. نام شخصیت اصلی رمان، آرتور بورتون است که سردستهٔ جنبش جوانان است و دشمن او نیز پدر مونتانلی است. نویسنده با خلق یک قهرمان مبارز در عین حال دارای نیرویی شگرف، نقاب تقدس را از چهره خادمین ریاکار و مفسد کلیسا برمی دارد. «آرتور» گُمان می کند که کلیسا راهنما و ناجی مردم است، ولی در برخورد با واقعیات، پوچی این پندار را درک می کند.
آرتور برای اینکه بیاموزد چگونه کشیش شود، به ایتالیا سفر می کند. او در حین سفرش ایده های رادیکالی جالبی را کشف می کند، و این امر موجب می شود که از کاتولیک چشم پوشی کرده و ایتالیا را ترک کند. سختی های زیادی را تحمل می کند، اما با شور و حرارتی انقلابی دوباره بازمی گردد. آرتور روزنامه نگار می شود و در مجلات، مطالب طنز خود را با نام مستعار خرمگس در مجلات و روزنامه ها منتشر می کند. او در خلال این مطالب که در مجلات منتشر می کند، نظریات و ایده های رادیکال خود را نیز بیان می کند. از این رو، مقامات محلی درصدد دستگیری وی برمی آیند و…
دنبالهای از روابط تراژیک بین آرتور و دختر محبوبش به نام جما، در جریان داستان پیش می آید که بسیار جذاب است. این رمان، در واقع داستان بیداری از خواب غفلت و خیال پردازی، دگرگونی و عشق و شجاعت و دلاوری است.
***
برشی از رمان خرمگس:
«آرتور چند شکوفه از ساقه ی خمیده ی گل انگشتانه چید و آنها را با حالتی عصبی در مشت خود فشرد و بعد از کمی درنگ، گفت: من دیگر تحمل ماندن در آن شهر را نداشتم. آنجا مغازه هایی هست که وقتی خیلی بچه بودم، مادرم از آنجا برایم اسباب بازی می خرید. ساحلی در آنجاست که تا قبل از اوج بیماریش، همیشه برای قدم زدن او را آنجا می بردم و می گرداندم. به هرجای این شهر که قدم می گذارم ،خاطره ای را به یاد من می آورد.
هر دختر فروشنده ای با دسته ای گل به سراغم می آید و تصور می کند که من هنوز آن گلها را می خواهم. گورستان کلیسا هم همانجاست…»
***
برای دیدن سایر کتاب های مربوط به انتشارات نیک فرجام از لینک زیر دیدن کنید:
برای دیدن سایر رمان ها و کتاب های داستانی می توانید از صفحه کتاب های داستان و رمان دیدن بفرمایید.
اگر نظر و یا سوالی دربارهی کتاب خرمگس و نحوه خرید دارید، لطفا در بخش نظرات مطرح کنید تا پاسخگوی شما باشیم.
***
علی مولایی –
سلام من خلاصه کتاب خرمگس خوندم واقعا عالیه برای قشم ارسال دارید؟
ادب آباد –
سلام دوست عزیز بله به سراسر کشور با پست پیشتاز ارسال داریم
عارف باسره –
دروووود، از اینکه به توصیف و تشریح احساسات و روابط افراد با یکدیگر می پرداخت خیلی جالب بود.
ممنون از ادب آباد.