معرفی کتاب بلندی های بادگیر (عشق هرگز نمی میرد):
کتاب بلندی های بادگیر (عشق هرگز نمی میرد)، اثر «امیلی برونته» نویسندۀ مشهور انگلیسی است که به وسیلۀ مینا امیری به زبان فارسی ترجمه شده و در 176 صفحه از انتشارات نیک فرجام منتشر شده است.
***
خلاصه رمان بلندی های بادگیر (عشق هرگز نمی میرد):
رمان بلندی های بادگیر (عشق هرگز نمی میرد)، داستان عاشقانه و رمانتیک بسیار جذاب و خواندنی است که خواننده را غرق شور و احساس و عاطفۀ جریان داستان می کند. در این رمان عشق و علاقۀ عاشق و معشوق از دو طبقۀ اجتماعی به تصویر کشیده می شود که همین فاصلۀ طبقاتی مانعی بر سر راه آنها می شود و نمی گذارد به کام دل خود برسند.
داستان از این قرار است که شخصی به نام آقای ارنشا به همراه پسر بچهای کولی به عمارت وودرینگ می آید. این پسر همان هیت کلیف (یکی از شخصیت های اصلی رمان) است. این پسر کولی از همان سالهای آغزین کار خود در عمارت، ارتباط عمیقی با دختر ارباب خود برقرار می کند که نامش کاترین است و این ارتباط و علاقه در ایام نوجوانی به عشق تبدیل می شود. کاترین هم هیت کلیف را دوست دارد و به او علاقه مند است، اما خوی آتشین هر دوی آنها و اختلاف طبقاتی که با هم دارند، همواره مانع از این می شود که این عشق و علاقه به نهایت برسد و سرانجامی داشته باشد.
از سوی دیگر، هیت کلیف ارتباط خوبی با پسر ارباب برقرار نمی کند و رابطۀ آنها پر از کینه و نفرت است. او در سراسر جریان داستان میان عشق و نفرت این خواهر و برادر گرفتار است. و پیچ و خم های زیادی در راه او به وجود می آید. سرانجام هیتکلیف که موفق نشده با کاترین ازدواج کند و ناکام مانده است، فقط به یک چیز فکر می کند و آن هم انتقام است و…
***
برشی از رمان بلندی های بادگیر (عشق هرگز نمی میرد):
«پس از چند لحظه کاترین تکانى به خود داد و خیال من تا حدى آسوده شد. وى دستش را به دور گردن هیت کلیف حلقه کرد و سرش را بالا آورد و گونه هایش را به صورت او نزدیک ساخت.
هیت کلیف در حالى که وى را غرق بوسه ساخته بود و وحشیانه نوازشش مى کرد، گفت: تو به من فهماندى تا چه حد بى رحم بودهاى، بى رحم و سنگدل! چرا مرا تحقیر کردى؟ کاتى چرا به قلب و احساسات خود خیانت کردى؟ من یک کلمه هم براى دلدارى و تسلى تو نمى توانم بر زبان آورم، زیرا آن چه بر سرت آمده تقصیر خودت بوده است. تو خودت را کشتهاى.
آرى، تو ممکن است مرا ببوسى و زارى کنى. تو مى توانى اشک مرا نیز جارى سازى، ولى قطرات گرم و سوزان این اشک تو را عذاب خواهند داد و بر تو لعن و نفرین خواهند فرستاد. تو که مرا دوست داشتى، چه حق داشتى ترکم کنى؟ بگو، جواب بده، به چه حقى چنین کردى؟ آیا براى هوس ناچیز و فریبندهاى که در دل خود نسبت به ادگار لینتون احساس مى کردى؟
تو مى دانستى که نه فقر، نه زندگى ساده و محقر، نه مرگ و نه هر عامل دیگرى که خدا یا شیطان به کار مى برد، نمى توانست موجب جدایى ما دو نفر از یکدیگر باشد. ولى تو با دست خود و به میل خود موجب چنین جدایى گشتى. من قلب تو را نشکستهام، بلکه تو به دست خود قلبت را شکستهاى و با این کار دل مرا نیز خونین ساختهاى و آرزوهایم را به باد دادهاى. این نیرو و قوت بدنى به چه کار من مى آید؟ آیا پس از تو دیگر زندگى براى من ارزشى خواهد داشت؟
اوه خداى من! راستى پس از تو زندگى من چگونه خواهد بود و من به چه امید خواهم توانست بار زندگى را بر دوش کشم؟ آیا تو مى خواهى روحت را نیز با خود به درون گور ببرى؟»
کاترین هق هق کنان در جواب گفت: ولم کن، دست از سرم بردار. اگر من خطایى کردهام اکنون جانم را بر سر آن گذاردهام، آیا این مجازات کافى نیست؟ تو هم مرا ترک کردى و رفتى. اما من تو را به خاطر این عمل سرزنش نمى کنم. من تو را مى بخشم، تو هم مرا ببخش!…»
***
برای دیدن سایر کتاب های مربوط به انتشارات نیک فرجام از لینک زیر دیدن کنید:
برای دیدن سایر رمان ها و کتاب های داستانی می توانید از صفحه کتاب های داستان و رمان دیدن بفرمایید.
اگر نظر و یا سوالی دربارهی کتاب بلندی های بادگیر و نحوه خرید دارید، لطفا در بخش نظرات مطرح کنید تا پاسخگوی شما باشیم.
***
افسانه –
سلام من خلاصه ی کتاب بلندی های بادگیر خوندم واقعا عالیه میخوام بخرمش برای کل کشور ارسال دارید؟
ادب آباد –
سلام دوست عزیز بله به سراسر کشور با پست پیشتاز ارسال داریم
اشکان دوستی –
سلام، ممنون از شما و خسته نباشید. آثار امیلی برونته همه عالی اند و بلندیهای بادگیر از همه بهتر و جالبتر.
فریبرز دلاوری –
دروووود، عالی بود. تشکر از ادب اباد.
لیدا –
من این کتاب رو تعریفش رو زیاد شنیده بودم ازتون خرید کردم و منتظرم به دستم برسه ممنونم ازتون بابت توضیحات کاملی که قرار داده بودید توی سایت