معرفی و خلاصه کتاب عشق زشت:
کتاب عشق زشت، اثر «کالین هوور» نویسندۀ مشهور امریکایی است که به وسیلۀ فروزنده دولتیاری به زبان فارسی ترجمه شده و در 303 صفحه از انتشارات نیک فرجام منتشر شده است.
رمان عشق زشت، رمان عاشقانه و جذابی است که بر خلاف نام آن، داستانی اثرگذار و تامل برانگیز است و خواننده را خسته نمی کند و روند داستان او را به دنبال خود می کشد. این داستان به زبانهای بسیاری از جمله زبان فارسی ترجمه شده و بارها تجدید چاپ شده است.
***
برشی از رمان عشق زشت:
« براي اولین بار چشمم به جاي بریدگی کمرنگ تقریبا 4 اینچی که به ظرافت تمام سمت راست
چونه اش رو گرفته میفته. خطی که درست دو اینچ مونده به لبش قطع شده . میل عجیبی دارم که لمسش کنم
و با انگشتم مسیرش رو دنبال کنم. در عوض دستم به موهاش میرسه. موهاشو نوازش میکنم ، آرومش میکنم. گرچه ممکنه لیاقتشو نداشته باشه .
این یارو احتمالا به خاطر کاري که با ریچل کرده لایق ذره ذره ي حس ندامتی که داره
هست. ولی حداقلش اینه میدونه که چه غلطی کرده. پس میتونم یه کم بهش لطف کنم.
هر کاري که با ریچل کرده، حداقل انقدر دوستش داره که حالا اینطوري احساس پشیمونی میکنه.
در دفتر مدیریت رو باز میکنم و برگه ي حضور و غیاب رو روي میز دفتردار می ذارم . قبل از اینکه برگردم و به سمت کلاس راه بیفتم، دفتردار با یه سوال متوقفم میکنه:
– مایلز، تو هم توي کلاس زبان ترم آخر اقاي کلایتونی* درسته؟
– بله. میخواید چیزي براش ببرم ؟
تلفن روي میزش زنگ میخوره، سري به تایید تکون می ده و گوشی رو بر می داره. دهنی
گوشی رو با دست می پوشونه :
– یکی دو دقیقه همین دور و بر باش .
به دفتی مدیر اشاره میکنه و ادامه میده :
– یه دانش آموز جدید داریم که همین الان ثبت نام کرده . اونم با آقا ي کلایتون کلاس داره .
میخوام کلاس رو نشونش بدي .
موافقت میکنم و روي یکی از نیمکت هاي کنار در میشینم. به اطراف دفتر مدیریت نگاه میکنم . این
اولین بار طی چهار سال دبیرستانه که روي یکی از این صندلیا می شینم . معنیش اینه که چهار سال
درست و حسابی رفتار کردم تا پام به اینجا باز نشه .
هرچند مادرم احتمالا اگه بفهمه کلی احساس غرور میکنه، ولی خودم یه جورایی از خودم ناامید شدم .
توبیخ چیزیه که هر پسري توي دبیرستان لااقل یه بار باید تجربه اش کنه. من فقط باقیمونده ي
سال آخر رو دارم تا یکیشو بگیرم، پس باید تلاشم رو بکنم .
گوشیم رو از جیبم در میارم ، پنهانی امیدوارم خانم بردن گوشی رو دستم ببینه و یه توبیخ نامه
همین الان برام صادر کنه . نگاهی بهش میندازم ، هنوز مشغول تلفنه ، چشم تو چشم من میشه، لبخند
ساده اي میزنه و سرگرم وظایف منشی گریش میشه .
سرم رو با نا امیدي تکون میدم و یه پیام براي یان* مینویسم . اینجا چیز زیادي برا ي هیجان زده کردن مردم وجود نداره. هیچ چیز جدیدي هیچ وقت اتفاق نمیفته .
– یه دختر جدید امروز ثبت نام کرده. ترم آخریه !
– جذابه ؟
– هنوز ندیدمش. قراره تا کلاس ببرمش .
– اگه جذاب بود یه عکس ازش بگیر .
– باشه. راستی تو امسال چند تا توبیخی داشتی؟
دو تا ؟ اي بابا. باید قبل از فارغ التحصیلی یه کم سرکشی کنم . احتمالا باید چند تا از تکالیفمو دیر برسونم .
دوتا. چرا ؟ چی کار کردي؟
من حال به هم زنم !
در اتاق مدیر باز میشه و من گوشیمو میبندم . هلش میدم تو ي جیبم و بالا رو نگاه میکنم . دیگه
هیچ وقت نمیخوام نگاهمو بندازم پایین !
– مایلز کلاس آقاي کلایتون رو نشونت میده، ریچل .
خانم بردن من رو به ریچل نشون میده و ریچل راه میفته سمت من .
فی الفور متوجه میشم پاهام قادر به ایستادن نیستن .
دهانم صحبت کردن رو فراموش میکنه .
بازوهام یادشون میره چطور بیرون بیان تا آدمی رو که بهشون وصله رو معرفی کنن .
قلبم یادش میره که قبل از اینکه چنگ بندازه به قفسه سینه ام که به ریچل برسم ، صبر کنه تا لااقل
دختره رو بشناسم .
ریچل …
ریچل …
ریچل ریچل ریچل …
مثل شعره .
مثل نثره، نامه هاي عاشقانه و غزل هائی که مثل آبشار وسط یه صفحه جارین .
اسمش رو بارها و بارها در سرم تکرار میکنم چون یه حس خوبی بهم میگه این اسم دختریه
که قراره عاشقش بشم .
یه دفعه می ایستم. به سمتش قدم بر میدارم. باید لبخند بزنم و وانمود کنم تحت تاثیر اون چشماي
سبز، که امیدوارم یه روز فقط براي من لبخند بزنن ، قرار نگرفتم . یا اون موهاي به سرخی قلب من، که انگاراز وقتی خدا خلقشون کرده، دستکاري نشدن …»
***
درباره کالین هوور، نویسنده رمان عشق زشت:
کالین هوور، از نویسندگان توانا و مشهور امریکایی است. او زادۀ ۱۱ دسامبر ۱۹۷۹ و نویسندۀ پرفروش نیویورک تایمز برای ۷ رمان بلند و یک رمان کوتاه است. رمانهای کالین در زمینۀ ادبیات بزرگسالان و جوانان است. کالین هوور در سولفور اسپرینگز تگزاس متولد شد و در سالتیلو بزرگ شد و در سال ۱۹۹۸ از دبیرستان سالتیلو فارغ التحصیل شد. کالین در سال ۲۰۰۰، با هیث هوور ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. وی قبل از شروع نویسندگی، به خدمات اجتماعی و تدریس می پرداخت. او در نوامبر ۲۰۱۱، شروع به نگارش اولین رمان خود، بسته، کرد و در راه نویسندگی گام نهاد و تا کنون چند اثر خوب خلق کرده که موجب شهرت و موفقیت او شده است.
***
برای دیدن سایر کتاب های مربوط به انتشارات نیک فرجام از لینک زیر دیدن کنید:
برای دیدن سایر رمان ها و کتاب های داستانی می توانید از صفحه کتاب های داستان و رمان دیدن بفرمایید.
اگر نظر و یا سوالی دربارهی کتاب عشق زشت و نحوه خرید دارید، لطفا در بخش نظرات مطرح کنید تا پاسخگوی شما باشیم.
***
افسانه –
سلام من خلاصه ی کتاب عشق زشت خوندم واقعا عالیه میخوام بخرمش برای کل کشور ارسال دارید؟
ادب آباد –
سلام دوست عزیز بله به سراسر کشور با پست پیشتاز ارسال داریم
آدم حسابی –
رمان عاشقانه ی جذابی است که بر خلاف نامش داستانی تامل برانگیز و جالب داره. ممنون از شما.
فریال –
یه رمان عاشقانه ی قشنگ که خسته نمیشید از خوندنش