معرفی کتاب گانگستری از دیار حافظ:
کتاب گانگستری از دیار حافظ، اثر «قاسم شکری» است که در 152 صفحه به زبان فارسی نوشته شده و از انتشارات ققنوس منتشر شده است.
کتاب گانگستری از دیار حافظ، داستان کوتاه جذابی است که با زبان ساده و عامیانه نوشته شده است. داستان درباره زندگی مردی ساده دل است که در زندگی زناشویی خود شکست خورده و همسرش بعد از طلاق گرفتن از او، با مرد دیگری ازدواج کرده است. ازاینرو، او با نوشتن نامههای پیوسته به همسر سابق خود، سعی می کند که رفتار و گفتارهای گذشته خود را در برابر او توجیه کند و در هر بخش از داستان، به توضیح قسمتهایی از نافرجامیهایش در زندگی گذشته می پردازد.
راوی داستان که مردی است که با وجود نداشتن مال و ثروت، خود را مردی خوشبخت می داند و از زندگی خود راضی است. اما به خاطر دید سادهلوحانهای که به وقایع زندگی دارد، از هر اتفاق پیشپاافتاده و سادهای هم ماجرایی می سازد که در نهایت مخاطب اصلی آن نیز خود اوست.
***
برشی از رمان گانگستری از دیار حافظ:
«اول سلام. قدم نورسیده مبارک. دوم: چهار سال و چند ماهه که تو رو ندیدهم؟ خیالی نیست. یادم میآد اولین باری که تو رو دیدم، مانتو اُپلدار خردلیرنگی پوشیده بودی. یه مدتی مُد بود؛ ولی اواخر دیگه خریداری نداشت. نمیدونم تو چرا هنوز میپوشیدی. خیلی بدرنگ و بیقواره بود. ناراحت که نمیشی؛ این همه رک و راستم؟ قبلاً نبودم. خودت که چند سالی با من زندگی کردی و می دونی که این طوری نبودم.
اون موقعها، توی بازارچه پشت خونۀ ما، که بعد از ظهر پنجشنبهها علم می شد، پر بود از این رخت و لباسهای عتیقه. یادت که میآد؟ هنوز هم هر هفته یک بار، درست روزهای پنجشنبه از ساعت یک به بعد، سر و کله فروشندههای دورهگرد توی بلوار آذر پیکان پیدا میشه.
با زنبرادرم تعقیبت کرده بودیم ببینیم رفتارت تو کوچه و بازار چطوره؟ میخواستیم ببینیم جلف نیستی، خدای نکرده، سبکی نمیکنی. بعد پا پیش بگذاریم و بیاییم خواستگاری. اولین بار زن برادرم توی میوهفروشی آقا کریم تو رو دیده بود. هنوز که هنوزه، پنجشنبهها حوصله داشته باشم، سری به بازارچه میزنم. بیشتر حوالی نه و نیم شب میرم که خلوتتره. وگرنه قبل از اون، اون یه گله جا، غلغله آدمه. هی توی هم می لولند و از این غرفه به اون غرفه میرن. بیشتر به هوای فلافل و سمبوسه است که ویرم میگیره سری به اون جا بزنم. تو که خودت خوب می دونی عاشق فلافل و سمبوسهام. گرچه فروشندهش آدم بدعنقیه. یکی دو سالی بیشتر نیست که اومده. اونو ندیدی. رنگ صورتش مثل دوده سیاهه و یه خرمن موی وزوزی هوار شده روی سرش. اتاقک سوزولیتش رو کرده غرفه فلافلی.
گهگداری هم یکی دو بسته دستمال دستشویی، پیچگوشتی یا آچاری اگر توی خانه نیاز داشته باشم و یکی دو تا قاب کوچک میخرم و برمیگردم خونه. از همین قابهای چوبی که روشون با جوهر سیاه تصویر زن و مرد لاغری رو میکشن و گاه خیلی حوصله میخواد تا بفهمی منظور نقاش از اون چی بوده؟ گرچه بیشترشون الله بختکی نقاش میشن و بیشتر بازاریان تا چیز دیگه…»
***
برای دیدن سایر کتاب های مربوط به انتشارات ققنوس از لینک زیر دیدن کنید:
***
اگر نظر و یا سوالی دربارهی کتاب گانگستری از دیار حافظ و نحوه خرید دارید، لطفا در بخش نظرات مطرح کنید تا پاسخگوی شما باشیم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.