شهریار

1,310

زندگی نامه استاد شهریار:

زندگینامه شهریار(شاعر): سید محمدحسین بهجت تبریزی(۱۳۶۷-۱۲۸۵ه.ش) متخلص به «شهریار»، از شاعران مشهور معاصر است. او به زبان­های پارسی و ترکی شعر سروده است.او در تبریز در خانواده‌ای بستان‌آبادی از روستای خُشکِناب به دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرهالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. ۲۷ شهریورماه را به واسطهٔ روز بزرگداشت او «روز شعر و ادب فارسی» نامیده‌اند.

***

آثار استاد شهریار:

مهم‌ترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام است که از معروف‌ترین آثار ادبیات ترکی آذربایجانی به‌شمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده‌است.علاوه بر «دیوان اشعار»، شاهکار شعر او، منظومۀ «حیدربابایه سلام» است که به زبان ترکی سروده شده و به بسیاری از زبان­ها ترجمه شده است. در سراسر اشعار شهریار، روحی حساس و شاعرانه موج می­ زند. شهریار در قالب­ های قصیده، قطعه و مثنوی و غزل و… و در زمینه­ ها و موضوعات گوناگون وطنی، اجتماعی، عاشقانه و مذهبی شعر سروده است.

***

تخلص استاد شهریار:

استاد شهریار با توجه به این که نام ایشان محمدحسین بهجت تبریزی بود، در اوایل شاعری، از تخلص «بهجت» در اشعار خود استفاده می کرد. روزی به این فکر افتاد که تخلّص شعری جدیدی برای خوش برگزیند. از آن جا که وی از دوره کودکی به حافظ شیرازی ارادت خاصی داشت، در این کار از او کمک می گیرد و با دیوان او فال می زند و پس از اهدای فاتحه به روان خواجه شیراز، به دیوان ایشان مراجعه می کند و این مصراع را می بیند: «که چرخ سکه دولت به نام شهریاران زد». محمدحسین با دیدن این مصراع، خطاب به خواجه شیراز می گوید: «اگر نمی شناختمت، می گفتم مسخره ام می کنی. این کلاه برای سر ما بسیار گشاد است! شاعر جوانی چون من کجا و تخلّصی مثل شهریار کجا؟» او دوباره به دیوان حافظ فال می زند. این بار نیز این مصراع می آید که: «رَوَم به شهر خود و شهریار خود باشم». شهریار خوشحال می شود و می گوید: «لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی»! و پس از آن، محمدحسین بهجت تبریزی، تخلّص «شهریار» را برای خود برمی گزیند و در اشعار خویش به کار می برد.

***

مرگ استاد شهریار:

سرانجام به دنبال کسالتی که او را گرفتار کرده بود، از بیستم آذر ۱۳۶۶ در بیمارستان بستری شد. به دنبال تشدید بیماری، وقتی استاد شهریار امید به بهبود را از دست می دهد، به دوستانش می گوید که: «بیش از هشتاد سال زندگی کرده ام. آثار و اولادی دارم که آنها باقیات الصالحات من هستند… تمایل من چنین است که بعد از مرگم اگر در تهران خواستند مدفونم سازند، مرا در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک سپارند و اگر در موطنم آذربایجان خواستند دفنم کنند، یا در دامن کوه «حیدربابا» که آن قدر آن را دوست داشته ام، یا در مقبره الشعرای تبریز در «سُرخاب» مدفونم سازند»علی رغم معالجه موقت سرانجام روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۶۷ ش، شهریار کشور شعر و ادب به ابدیت پیوست و در روز دوشنبه ۲۸ شهریورماه جنازه شهریار در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد و روز درگذشت شهریار (۲۷ شهریور) به عنوان «روز شعر و ادب پارسی» نام­گذاری شده است.

***

برای دیدن زندگینامه سایر شاعران و نویسندگان به صفحه دسته بندی شاعران و نویسندگان مراجعه کنید.

***

زیباترین اشعار شهریار:

رباعی با مشت بسته چشم گشودی در این جهان از استاد شهریار:

با مشت بسته چشم گشودی در این جهان
یعنی به غیر حرص و غضب نیست حالی اَم

با مشت باز هم رَوی آخر به زیر خاک
یعنی ببین که می‌روم و دستِ خالی‌اَم

 

***

غزل پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند از شهریار :

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند

بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند

همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست

طاقتم اظهار عجز و نا توانی می کند

بلبلی در سینه می نالد هنوزَم کاین چمن

با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند

ما به داغ عشقبازی ها نشستیم و هنوز

چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند

نایِ ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز

با همان شور و نوا دارد شبانی می کند

گر زمین دودِ هوا گردد، همانا آسمان

با همین نخوَت که دارد، آسمانی می کند

سالها شد رفته دمسازم ز دست، اما هنوز

در درونم زنده است و زندگانی می کند

با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من

خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند

بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم، ولی

چون بهاران می رسد، با من خزانی می کند

طفل بودم، دزدَکی پیر و علیلم ساختند

آنچه گردون می کند با ما، نهانی می کند

می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان

دفتر دوران ما هم بایگانی می کند

“شهریارا” گو دل از ما مهربانان نشکنید

ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند

***

غزل از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران از شهریار:

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

 

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

 

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

 

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده کوته نظران

 

دلِ چون آینه ی اهل صفا می شکنند

که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران

 

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

 

گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

 

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

 

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

 

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

***

شعر در جستجوی پدر شهریار:

دلتنگ غروبی خفه بیرون زدم از در
در مُشت گرفته مُچِ دست پسرم را

یا رب به چه سنگی زنم از دست غریبی
این کلّه ی پوک و سر و مغز پکرم را؟

هم وطنم بار غریبی به سر دوش
کوهی است که خواهد بشکاند کمرم را

من مرغ خوش آواز و همه عمر به پرواز
چون شد که شکستند چنین بال و پرم را؟

رفتم که به کویِ پدر و مسکن مألوف
تسکین دهم آلامِ دلِ جان به سرم را

گفتم به سرِ راهِ همان خانه و مکتب
تکرار کنم درس سنین صِغَرم را

گر خود نتوانست زدودن غمم از دل
زان منظره باری بنوازد نظرم را

کانون پدر جویم و گهواره ی مادر
کانِ گهرم یابم و مهدِ هنرم را

تا قصّه ی رویین تنی و تیرپرانی است
از قلعه ی سیمرغ ستانم سپرم را

با یاد طفولیّت و نشخوار جوانی
می رفتم و مشغول جویدن جگرم را

پیچیدم از آن کوچه ی مأنوس که در کام
باز آورد آن لذّت شیر و شکرم را

افسوس که کانون پدر نیز فروکُشت
از آتش دل باقی برق و شررم را

چون بقعه ی اموات فضایی همه خاموش
اخطارکنان منزل خوف و خطرم را

درها همه بسته است و به رخ گرد نشسته
یعنی نزنی در که نیابی اثرم را

در گرد و غبار سر آن کوی نخواندم
جز سرزنش عمر هبا و هدرم را

مهدی که نه پاس پدرم داشته زین پیش
کی پاس مرا دارد و زین پس پسرم را؟

ای داد که از آن همه یار و سر و همسر
یک در نگشاید که بپرسد خبرم را !

***

اگر نظر و یا سوالی درباره‌ی زندگی نامه شهریار دارید، لطفا در بخش نظرات مطرح کنید تا پاسخگوی شما باشیم.

6 نظرات
  1. ناشناس می گوید

    شعرهای شهریار عالی بود.

  2. ناصر می گوید

    قصیدۀ در جستجوی پدر شهریار خیلی عالی بود. ممنون از سایت ادب آباد.

  3. هدی می گوید

    سلام بسیار عالی و کامل زندگینامه و آثار شهریار را توضیح دادید تشکر از سایت خوب ادب آباد

    1. ادب آباد می گوید

      درود تشکر از شما دوست گرامی

  4. اعتمادی می گوید

    بسیار عالی و مفید بود.
    ممنون از ادب اباد. خسته نباشید.🌻🌻

    1. ادب آباد می گوید

      درود دوست گرامی
      سپاس از شما

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.