نیما یوشیج علی اسفندیاری
زندگینامه نیما یوشیج
علی اسفندیاری، معروف به نیما یوشیج (۱۳۳۸- ۱۲۷۶ ه.ش) شاعر نوپرداز مشهور معاصر و ملقب به «پدر شعر نو پارسی» است. وی در دهکدۀ دورافتادۀ یوش در مازندران به دنیا آمد. نیما دورۀ طفولیت را در دامان طبیعت گذراند و خواندن و نوشتن را نزد آخوند دِه آموخت. در دوازده سالگی با خانوادهاش به تهران آمد. در مدرسه، تشویق یک معلم خوشرفتار به نام نظام وفا، شاعر بنام، او را به خط شعر گفتن انداخت.
نیما یوشیج در ابتدا به سبک معمول قدیم و به سبک خراسانی شعر میگفت، اما آشنایی با زبان فرانسه و ادبیات آن، راه تازهای پیش روی او گشود. نیما در سال ۱۳۰۱ با انتشار شعر افسانه، سبب تغییر در ساختار و اندیشۀ شعر پارسی شد. تأثیر عظیمی را که نیما در شعر امروز پارسی از خود به جا گذاشت، نمیتوان نادیده یا سرسری گرفت.
بارزترین ویژگی شعر نیما یوشیج، بدعتی است که او در موسیقی شعر، با کوتاه و بلندی مصراعها و جابجایی قافیه ها پدید آورده است. در مطالعۀ شعر نیما، آنچه نخست جلب نظر میکند، دید تازۀ او نسبت به جهان و طبیعت است. انس با طبیعت و همدلی و همجوشی با آن، از ویژگی های شعر نیماست. نکتۀ دیگر، نظر اجتماعی و انتقادی او در اشعارش هست.
آثار نیما یوشیج علی اسفندیاری
برخی از آثار نیما یوشیج عبارتند از: «مجموعۀ اشعار نیما» (شامل اشعار سنتی و نو)، داستانهای «کندوهای شکسته، حسنک وزیر غزنه، آیدین، توکایی در قفس، مرقد آقا، آهو و پرنده ها» و کتابهای «حرفهای همسایه» و «دربارۀ شعر و شاعری» و نمایشنامۀ «کفش حضرت غلمان» و «خواهش می کنم».
***
برای دیدن سایر مقالات درباره ی سبک های شعر و نثر فارسی از صفحه ی سبک شناسی شعر و نثر پارسی دیدن کنید.
***
شعر:
داروگ از نیما یوشیج:
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه
گرچه می گویند: «می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری، داروگ، کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومۀ تاریک من که ذرّهای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
– چون دل یاران که در هجران یاران-
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
***
آی آدم ها از نیما یوشیج:
آی آدم ها!
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان
آی آدم ها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره، جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون
می کند زین آبها بیرون
گاه سر، گَه پا
آی آدم ها!
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد
آی آدم ها که روی ساحل آرام، در کار تماشایید!
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مَدهوش
می رود نعره زنان وین بانگ باز از دور می آید
آی آدم ها!
و صدای باد هر دَم دلگَزاتر
در صدای باد بانگ او رهاتر
از میان آبهای دور و نزدیک
باز در گوش این نداها
آی آدم ها!
***
تو را من چشم در راهم از نیما یوشیج:
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ تَلاجَن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام،
در آن دم که بر جا، دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دستِ نیلوفر به پایِ سرو کوهی دام
گَرَم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم.
زمستان ۱۳۳۶
***
اگر سوال و یا نظری دربارهی زندگی نامه نیما یوشیج دارید، حتما در قسمت نظرات بنویسید تا در سریع ترین زمان پاسخگوی شما باشیم.
ممنون از سایت ادب آباد. اشعار نیما خیلی زیبا بود.
سلام تشکر از مطلب خوبتون درباره ی نیما یوشیج علی اسفندیاری
درود و سپاس دوست گرامی
درود اطلاعات خیلی کاملی درباره ی نیما یوشیج ارایه دادید تشکر
درود و سپاس دوست گرامی
ممنون از مقاله خوبتون راجبه آثار نیما یوشیج علی اسفندیاری
درود و سپاس دوست گرامی
زندگینامه نیما یوشیج به خوبی بیان شد تشکر از سایت ادب آباد
درود و سپاس دوست گرامی
سلام خسته نباشید،
مطالب مفیدی بود. تشکر از ادب آباد
درود
شعرهای زیبایی بود. از شعرهای دیگر نیما یوشیج هم برای نمونه بیاورید.
ممنون از شما
سلام
شعرهای زیبایی از نیما ذکر کردید. خسته نباشید به ادب اباد 🌻🌼
سلام،
زندگینامه نیما و اشعار او زیبا بود. لذت بردم. خسته نباشید.
🕺🕺🍉
بسیار خوب 🙂