صائب تبریزی

6,331

زندگی نامه صائب تبریزی

زندگینامه صائب تبریزی : میرزا محمدعلی صائب تبریزی، شاعر غزل سرای بزرگ قرن یازدهم هجری است. صائب از جمله شاعرانی است که به خاطر بی­ توجهی شاهان صفوی به شعر و ادب پارسی، به هندوستان سفر کرد و پس ار هفت سال به ایران بازگشت و در اصفهان مَلک­ الشعرای دربار شاه عباس دوم گشت. وی از پیشگامان سبک هندی در ادب پارسی است.

صائب تبریزی حدود هشت هزار غزل دارد و شعر او سرشار از مفردات و ترکیبات تازه است. او در شعر خود، از مفاسد و ریاکاری­ های روزگار انتقاد کرده و با مظلومان همدلی نموده است.  

آثار صائب تبریزی

آثار صائب شامل «دیوان اشعار» و مثنوی­ های «قندهارنامه» و «محمود و اَیاز» است.  

***

برای دیدن سایر مقالات درباره ی زندگی نامه شاعران و ادیبان فارسی از صفحه ی شاعران و نویسندگان دیدن کنید.

***

غزلیات صائب تبریزی:

غزل صائب تبریزی:

آنچنان کز رفتن گل، خار می ماند به جا

از جوانی حسرت بسیار می ماند به جا  

آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است

آنچه از عمر سبک رفتار می ماند به جا  

نیست غیر از رشتۀ طول اَمل چون عنکبوت

آنچه از ما بر در و دیوار می ماند به جا  

کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی

در کف گلچین ز گلشن خار می ماند به جا  

رنگ و بوی عاریت پا در رکاب رحلت است

خارخاری در دل از گلزار می ماند به جا  

جسم خاکی مانع عمر سبک رفتار نیست

پیش این سیلاب کی دیوار می ماند به جا ؟  

غافل است آن کز حیات رفته می جوید اثر

نقشِ پا، کی زان سبک رفتار می ماند به جا ؟  

هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست

وقت آن کس خوش کز او آثار می ماند به جا  

زنگ افسوسی به دست خواجه هنگام رحیل

از شمارِ درهم و دینار می ماند به جا  

نیست از کردار، ما بی حاصلان را بهره ای

چون قلم از ما همین گفتار می ماند به جا  

ظالمان را مهلت از مظلوم چرخ افزون دهد

بیشتر از مور، اینجا مار می ماند به جا  

سینۀ ناصاف در میخانه نتوان یافتن

نیست هر جا صیقلی، زنگار می ماند به جا  

می کشد حرف از لب ساغر، میِ پُرزور عشق

در دل عاشق کجا اسرار می ماند به جا ؟  

عیش شیرین را بوَد در چاشنی صد چشمِ شور

برگ، صائب، بیشتر از بار می ماند به جا  

***

غزل از جنون این عالم بیگانه را گم کرده ام:

از جنون این عالم بیگانه را گم کرده ام

آسمان سیرم زمینِ خانه را گم کرده ام  

نه من از خود، نه کسی از حال من دارد خبر

دل مرا و من دلِ دیوانه را گم کرده ام  

چون سلیمانم که از کف داده ام تاج و نگین

تا ز مستی شیشه و پیمانه را گم کرده ام  

از من بی عاقبت، آغاز هستی را مپرس

کز گران خوابی سرِ افسانه را گم کرده ام  

در چنین وقتی که بی پرواز شد زلفِ سخن

از پریشان خاطری ها شانه را گم کرده ام  

بس که در یکجا ز غلطانی نمی گیرد قرار

در نظر آن گوهرِ یکدانه را گم کرده ام  

طفل می گرید چو راه خانه را گم می کند

چون نَگِریَم من که صاحبخانه را گم کرده ام ؟

به که در دنبال دل باشم به هر جا می رود

من که صائب، کعبه و بتخانه را گم کرده ام  

***  

مفردات صائب تبریزی | تک بیت های صائب تبریزی

نشاط دهر به زخم ندامت آغشته است

شراب خوردن ما شیشه خوردن است اینجا

***

از دل خونگرم ما پیکان کشیدن مشکل است

چون توان کردن دو یکدل را ز یکدیگر جدا؟

***

چون گنهکاری که هر ساعت ازو عضوی بُرَند

چرخ سنگین‌دل ز من هر دم کند یاری جدا

***

اگر غفلت نهان در سنگ خارا می‌کند ما را

جوانمرد است درد عشق، پیدا می‌کند ما را

***

عنان به دست فرومایگان مده زنهار

که در مصالح خود خرج می‌کنند ترا

***

غم مردن نبود جان غم اندوخته را

نیست از برق خطر مزرعهٔ سوخته را

***

می‌توان بر خود گوارا کرد مرگ تلخ را

زندگانی را به خود هموار کردن مشکل است

***

جهان به مجلس مستان بی خرد ماند

که در شکنجه بوَد هر کسی که هشیار است

***

تیره روزان جهان را به چراغی دریاب

تا پس از مرگ تورا شمع مزاری باشد

***

ایام نوجوانی، غافل مشو ز فرصت

کاین آب برنگردد، دیگر به جویباران

***

اگر سوال و یا نظری درباره‌ی زندگی نامه صائب تبریزی دارید، حتما در قسمت نظرات بنویسید تا در سریع ترین زمان پاسخگوی شما باشیم.

5 نظرات
  1. سهیلا می گوید

    سلام مطلب خیلی خوب و کاملی درباره ی صائب تبریزی نوشتید تشکر

  2. مرجان می گوید

    سلام
    خسته نباشید. غزلهای صائب تبریزی زیبا بود.

  3. بابادی می گوید

    درود
    مفردات صائب تبریزی خیلی خوب بود. ممنون از ادب آباد

  4. آزادی خواه می گوید

    درود بر شما
    ساده و مفید بود. سپاس از ادب آباد

  5. کامرانی می گوید

    درود بر ادب اباد،
    زندگی نامه و اشعار صائب تبریزی کوتاه و عالی بود. خسته نباشید و سپاس🍉🍉

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.